تماس با مدیر | پیوندهای وبگاه | دانلود کتاب های وقف |
درباره ما
با سلام به وبلاگ خودتون خوش اومدید
لطفا من را با نظراتتون در پیشبرد این وبلاگ همراهی کنید.
مطالب این وبلاگ انحصارا درباره وقف- سبک زندگی و حماسه سیاسی و اقتصادی میباشد
.
.
.میدونی یه چیزی رو میخام بهت بگم.وقتی بارون میاد همه پرنده ها دنبال سر پناه اند اما عقاب همیشه بالاتر از ابر ها پرواز میکنه.آمریکا و اسراییل باید بدونند که ما جوجه گنجشکای روی درخت نیستیم . . . لوگو ها دیگر امکانات | انگيزهمؤثر و نزديك در به نگارش آوردن اين ملاحظات، تكميل و توضيح مقالهاي است كه در موضوع «وقف از نظر فقه و قانون مدني» پيش از اين در همين فصلنامه نوشتهام. در آن مقاله ياد كرده بودم كه كلمه «وقف» و مشتقات آن در قرآن و سنت و حتي آثار فقهاي متقدم ديده نشده است، و ادله مشروعيت وقف همان ادلّه مشروعيت صدقات است. در اينجا بر سر آن هستم كه با اشاره به مبحث زكات، وجوهامتياز و افتراق «وقف و صدقه» را با ياري خداوند به دست دهم. علاوهبر اين در بخشهاي مختلف مسأله وقف، بسياري از مسائل را به اجمال و اختصار
برگزار كرديم كه سزاوار است آنها را مفصلتر بررسي كرده به نكات روشنتري
دست يابيم. همچنين به برخي مسائل و موضوعات جنبي نيز در آن مقاله به اجمال
اشاره رفته بود كه بيمناسبت نيست شرح و تفصيل بيشتري پيرامون آنها داده
شود؛ از قبيل آنكه وظيفه فقيه چيست؟ استنباط احكام يا تعريف و تشخيص
موضوعات؟ و اينكه آيا انحصار مباحث فقهي در احكام و عبادات و عقود و
ايقاعات منطقي است؟ يا بايد در اين تقسيمبندي تجديدنظر كرد و بر اساس يك
مبناي شرعي و منطقي مسائل فقهي را تقسيمبندي نمود؟ و نكات باريك ديگر كه
انشاءاللّه در اين مقاله به مناسبتهاي مختلف بدان اشاره خواهم كرد. براياينكه نوشته نظمي طبيعي داشته باشد لازم است نخست سه كلمه: «وقف، صدقه و زكات» تعريف و معني شود، آنگاه احكام و اقسام اين سه مقوله و تمايز آنها در ماهيت و در احكام از نظر فقهي و قانوني بررسي شود. و اگر فرصتي دست داد جنبه اجرائي آنها را در دوران حكومت اسلامي در سرزمينهاي اسلامي از نظر ميگذرانيم. در خصوص تاريخچه اخذ صدقات و چگونگي جمعآوري و مصرف آن نيزسخن خواهيم گفت، نكته مهمي كه لازم است اينجا آورده شود اين است كه صدقه ـهمينطور دو مورد ديگر ـ از جهت فقهي و قانوني چه ماهيتي دارد؟ آيا عقد است يا ايقاع يا عبادت يا حكم؟ علاوه بر اين بايد معلوم كرد كه صدقه ناقل مالكيت صدقهدهنده است يا صرفا موجب اباحه تصرف براي ديگران است؟ آيا مالالصدقه به تملك چه كسي در ميآيد؟ آيا رضاي شخصي كه مالالصدقه به تصرفاو در ميآيد لازم نيست؟ گذشته از نكات ياد شده كه جنبههاي حكم وضعي صدقه را بايد معلوم كند، بايد دانست كه آيا از جهت حكم تكليفي، صدقات چه حكمي دارند؟ صدقهدادن واجب است يا مندوب يا مباح؟ آيا حكم تكليفي در مورد صدقات برحسب موارد و اوضاع مختلف فرق ميكند؟ مثلاً صدقه دادن به مسلماني كه نياز حياتي دارد و ميخواهد سدّ رمق كند واجب است و صدقهدادن به درويشيكه در اين حد فقير نيست مستحب و صدقهدادن به افرادي كه آن را خرج اعتيادات خود ميكنند مثلاً مكروه يا حرام است؟ آيا صدقه دادن به غيرمسلمان، ـ كتابي و غيركتابي ـ چه حكمي دارد؟ آيا جهات ديگر از قبيل قرابت و خويشاوندي و يا همجواري و يا هموطن بودن در حكم تكليفي صدقات اثر دارد يا نه؟ و بالاخره آيا بررسي نكات ياد شده جنبه فقهي و حقوقي دارد، يا از مسايل اجتماعي و اخلاقي است؟ و چهبسا جهات ديگر بشود فرض كرد كه هم در تعيين ماهيت فقهي و حقوقي صدقه اثر داشته باشد و هم در حكم تكليفي آن بياثر نباشد. در همينجا پاسخ اين سؤال را كه «آيا بررسي مطالب ياد شدهجنبه فقهي و حقوقي دارد يا نه؟» ميتوان داد و گفت: آري اين مسائل جنبه فقهي و قانوني دارد، زيرا درباره افعال عباد است، يعني حكم صدقه دادن را كهيكي از كارهاي عباد و مردم است از نظر فقهي و قانوني معلوم ميدارد و هر مسألهاي كه حكم عمل و كار بنده را معلوم كند جنبه فقهي و قانوني دارد و فرقي نيست كه حكم، وضعي يا تكليفي باشد. همچنيـن بايد ديـد كه صدقه با وقف چه نسبتي دارد؟ آيا در آيات و احاديث چه مطالبي در مورد صدقه آمده است؟قبل از بررسي مطالب ياد شده لازم است مفهوم لغـوي و اصطلاحـي «صدقه» و «زكات» را در لغت و اصطلاح فقهي بيان كنيـم تا وجه امتيـاز آنها و تفاوت آنهـا بـا وقف مشخص گردد. صدقه: آنچه به درويش دهي در راهخداي تعالي (منتهيالارب) . آنچه به راهخدا به فقرا دهند (غياثاللغات) . هرچه بدهند نه بر سبيل وجوب (مهذّبالاسماء) مؤلف كشاف اصطلاحاتالفنون ميگويد: صَدَقه (با دو فتحه) مشتق از صدق، بخششي را نامند كه بهمنظور احراز ثواب باشد، نه به منظور اكرام، زيرا چنين بخشايشي راستي و خلوص بخشاينده را حكايت كند، كذا في الجامع الرموز (كشاف اصطلاحاتالفنون به نقل لغتنامه دهخدا) . در تاريخ تمدن آمده است كه صدقه و زكات دو اسمي است كه يك معنيدارد و از مسلمانان متمول گرفته و به فقراي اسلام داده ميشد. صدقه يا زكات در مركز (دارالخلافه) ديوان مخصوص داشت و شعب آن در تمام ممالك (شهرهاو قصبات) داير بود و مأمورين مخصوص آن را جمع و تفريق ميكردند. زكات: **زيرنويس=بايد دانست كه كتابت اين كلمه به صورت «زكات» است بر وزن و صورت «حيات» ، ولي در قرآن مجيد به صورت «زكوة» كتابت شده چنانكه در كلمه «صلوة» .@ صاحب كشاف اصطلاحاتالفنون ذيل كلمه «زكوة» ميگويد: از جهت وزن وكتابت مانند كلمه «صلوة» و اسم مصدر است از «تزكية» . او اضافه ميكند اينكلمه در لغت به معناي رشد و نموّي است كه از بركت خداي متعال باشد. و در شريعت (فقه) مقدار معيني از نصاب است كه سالانه، مسلمان آزاد مكلف بايد آن را در راه خدا به فقير مسلمان غيراولاد بنيهاشم و غيرآزاد شده اولاد هاشميبدهد. كلمه «زكات» شامل صدقه هم ميشود و با كلمه «معيّن» صدقه خارج ميشود، زيرا در صدقه مقدار معين نيست و كلمات «آزاد و مسلمان و مكلف» شرايط شرعي وجوب زكات است همانطور كه عقل و بلوغ نيز شرط است، و اينكه گفته شد به «فقير مسلمان غيرهاشمي و غيرمولاي هاشمي» داده ميشود به آنجهتاست كه زكات را به شخص مالدار، كافر، اولاد هاشم و آزاده شده اولاد هاشم نبايد داد. و قيد اينكه «در راه خدا باشد» به اينجهت است كه زكات از عبادات است و بايد از روي خلوص نيّت براي خدا باشد. همو اضافه ميكند كه دراصطلاح شرعي تعاريف ديگري نيز براي زكات آوردهاند كه نزديك به همين تعريفاست و نيازي به ذكر آنها نيست، ولي بر همين تعريف اصطلاحي اين اشكال وارد است كه «دادن مقدار معيّن از اموال مخصوص» در شرع زكات است، نه «مقدار معيناز مال» ، زيرا زكات واجب شرعي است و وجوب به فعل مكلف تعلق ميگيرد، چنانكه در نماز هم، اداي آن واجب است نه خود قرائت و ركوع و سجود، ولي ظاهرا در شرع (فقه) به هر دو معني (دادن زكات و مقدار معين مال) به كار رفته است. خلاصه، متعلَّق حكم شرعي، افعال عباد است. صاحب كشّاف ميافزايد: اين اشكال وارد است. **زيرنويس=كشاف اصطلاحات الفنون، ذيل: زكوة.@. ازآنچه ياد شد يكوجه تمايز ميان زكات و صدقه معلوم ميشود و آن اينكه صدقه مقدار معين از مال نيست، ولي زكات مقدار معين است، اما علاوه براين وجه تمايزي كه از كشاف نقل شد، وجوه تمايز ديگري ميان صدقه و زكات از همين تعريف به دست ميآيد بدينشرح: 1ـ زكات واجب و صدقه مندوب است. 2ـ زكات بايد سالانه پرداخت شود، ولي صدقه در تمام اوقات سال داده ميشود. 3ـ زكات به فقير مسلمان داده ميشود، امّا صدقه را ميتوان به غيرمسلمان نيز داد. يكوجه اشتراك ميان صدقه و زكات آن است كه هيچكدام به هاشمي تعلق نميگيرد ونكته ديگر اينكه از همين تعريف تاحدي تمايز زكات و صدقه با وقف نيز معلوم ميشود. در اينجا در مورد كلمه «وقف» هرچند نوعي تكرارگونه است، توضيح بيشتري ميآوريم، تا تميز آن با زكات و صدقات از جهت ماهيت و احكام بهتر روشن گردد. بهنظر نگارنده مباحث مربوط به اين مسائل فقهي و حقوقي با هم اختلاط و امتزاج پيدا كرده و در كتابهاي مربوط به صورت پراكنده آمده و حدّ ومرز آنها بهطور دقيق روشن نشده است. لذا ابتدا كلمه «وقف» را از جهت معاني لغوي و اصطلاحي بررسي كرده، آنگاه به ذكر اقسام، احكام و شرايط آن ميپردازيم. وقف: صاحب كتاب الفقه عليالمذاهب الخمسة در آغاز كتاب در تعريف وقف چنين مينگارد: جمع وقف «وقوف و اوقاف» است و فعل «وقف» از آن مشتق است و فعل «اوقف» به ندرت به كار رفته است. اين سخن علامه حلّي است دركتاب تذكرة: اين كلمه در لغت بهمعني منع است چنانكه وقتي گفته شود: «وقفت عنالسير» بهمعني «امتناع از حركت» است. و در اصطلاح شرعي يك نوع عطيّه (بخشش) است كه لازم آن حبس عين مال و رها و آزاد بودن منفعت آن است. مقصود از حبس عين مال آن است كه عين موقوفه ميراث نميشود و تصرف در آن به صورت بيع و هبه و رهن و اجاره و اعاره و اشباه آن ممنوع است و مقصود از آزاد بودنِ منافع عين موقوفه آن است كه منافع و ثمراتِ عين، صرف مواردي كه واقف تعيين كرده بشود بدون دريافت عوض. به عقيده بعض فقها در مذهب اسلام وقفكردن بجز در مورد مسجد مشروع نيست، زيرا با مبادي شرعي منافات دارد. و اين قول متروك است. تمام مذاهب فقهي بجز مذهب مالكيه اتفاق دارند براينكه وقف بايد مؤبّد و مستمرّ باشد تا تحقق يابد. و به همينجهت آن را «صدقه جاريه» ميخوانند. بنابراين اگر وقف را محدود به مدتي معين كند؛ مثلاً دهسال يا تا زماني كه آن را به ملكيت خود برگردانم، يا تا زماني كه خودم يا فرزندانم بدان نياز پيدا كنيم يا تا زماني كه چنين و چنان شود، وقف به معناي صحيح آن محقق نميشود. به نظر اكثر فقهاي اماميه عمل مالك ياد شده ازجهت وقف بودن باطل است، ولي حبس شرعي است، البته به شرط آنكه مالك قصد حبسمال را داشته باشد؛ امّا اگر قصد وقف داشته باشد نه حبس است و نه وقف. معناي«حبس» شرعي آن است كه انتفاع از عين مال مورد حبس در مدتي كه مالك تعيين كرده صحيح است و پس از انقضاي مدّت، عين مال به مالكيت مالك اصلي عين بر ميگردد. باري در مورد شراط دائمي بودن و استمرار وقف، اختلافنظر است. فقهاي مالكيه شرط استمرار را صحيح نميدانند و برخي اين شرط را محلّ وقف نميدانند، امّا اگر وقف بر جهتي باشد كه عادتا از ميان ميرود و دوام نمييابد؛ مثل اينكه وقف بر فرزندان موجود خود كند يا وقف بر كساني كند كه معمولاً منقرض ميشود. آيا در اين صورت وقف صحيح است يا باطل و اگر صحيح است پس از انقراض موقوفعليهم، مالك عين موقوفه چه كسي خواهد بود، مورد اختلاف است. بسياري بر اين عقيده هستند كه پس از انقراض مورد وقف، مالكّيت عين به نزديكترين خويشاوندان واقف ميرسد، و هميننظر يكي از دو نظر فقهايشافعي است. فقهاي حنفي اين وقف را صحيح ميدانند و وقف را پس از انقراضمورد آن راجع به فقرا ميدانند، مالكيها براين عقيدهاند كه پس از انقراضجهت وقف، عين موقوفه به نزديكترين فقراي واقف ميرسد. و فقهاي اماميه قائلاند بر اينكه اين وقف صحيح است و پس از انقراض جهت وقف، عين موقوفه بهملكيت ورثه واقف ميرسد. **زيرنويس=الفقه علي المذاهب الخمسه، محمدجواد مغنيه، ص585 تا 587.@. از آنچه تاكنون آورده شد ميتوان نتيجه گرفت كه فرق زكات و وقف و صدقات از جهت ماهيت اين است كه زكات عبادت مالي است و وقفنوعي خاص بين عقد و ايقاع و عبادت است كه نقل مالكيت را از مالكِ عين افاده ميكند و صدقه عملي است در پارهاي موارد عبادي (اگر به قصد قربت باشد) ولي ناقل مالكيت صاحب مال نيست؛ زيرا دليلي بر انتقال مال از مالكيت مالك در دست نيست و بنابراين، اصل، بقاي مالكيت مالك است. و در پارهاي موارد تنها يك عمل نيك است بيآنكه عبادت محسوب شود و اين در صورتي است كه صدقهدهنده كافر باشد يا قصد قربت نداشته باشد، كه در فرض ياد شده حكمي وضعي ندارد و نه عبادت است و نه معامله، اما از جهت حكم تكليفي و اقسام هريك آنها مباحثي است كه از اين پس مورد بررسي قرار خواهد گرفت. وجوه اختلاف كلمات زكات و صدقه و وقف بهاختصار چنين است: 1ـ وقف و صدقه واجب نيستند به خلاف زكات. 2ـ مقدار مال وقف و صدقه معين نيست امّا مقدار زكات معين است. 3ـ صدقه و زكات به هاشمي تعلق نميگيرد ولي وقف بر هاشمي صحيح است. 4ـ در زكات قصد قربت شرط صحت است اما در وقف و صدقه قصد قربت شرط صحت نيست و اگر شرط دانسته شود، شرط ثواب و كمال است. برايروشنتر شدن تمايز ماهوي اين سه لازم است تحقيق و امعان نظر بيشتري به عملآيد، لذا به نظر رسيد كه آنچه را پارهاي از فقهاي اماميه تحت عنوان كتاب «اوقاف و صدقات» آوردهاند ذكر كرده بررسي كنيم تا ضمن آن، اختلافنظر فقهاي اماميه هم تا اندازهاي معلوم شود. شيخالطائفة در كتاب النهاية في مجردالفقه والفتاوي تحت عنوان «الكتابالثامن فيالاوقاف والصدقات» به تفصيل درباره مباحث «وقف» سخن ميگويد، آنگاه «سكني و عمري و رقبي» و سپس اقسام «هبه» را شرح ميدهد و احكام آنها را بيان ميدارد و در ضمن بيان اقسام و احكام هبه، اشارهاي به «صدقات» دارد بيآنكه ماهيت آن را معلوم كند؛ يعني معلوم دارد كه صدقه چيست؟ آيا از اقسام هبه است؟ و اگر چنين است عقد است يا ايقاع يا عبادت؟ محقق هم در شرايع كتابي تحت همين عنوان دارد و همان احكام و مباحثي را كه شيخ در نهايه آورده است با اختلاف تعبيرات ميآورد؛ بيآنكه اصولاً اشارهاي به «صدقه» داشته باشد. در تفحص مختصري كهبه عمل آوردم نديدم فقيهي «صدقه» را تعريف كرده و به ذكر ادله و احكام آن بپردازد فقها يا اصولاً اسمي از «صدقه» نياوردهاند و يا اينكه ضمن مباحث مربوط به «نحل و هبات» به احكام آن پرداختهاند، بيآنكه اثر حقوقي آن عمل را بهطور روشن و صريح ذكر كرده و يا ماهيت حقوقي و فقهي آن را معلوم دارند. باري اينك ترجمه عبارت شيخ در كتاب نهاية: مكروه است كه انسان آنچه را به همسر خود بخشيده، پس بگيرد، همانطور كه مكروه است زوجه آنچه رابه شوهر هبه كرده پس بگيرد، و هر چيز را كه انسان در راه خدا داده به هيچوجه روا نيست آن را پس بگيرد. و هم هر چيز را كه انسان در راهخدا «صدقه» داده است روانيست كه با فروختن يا هبهكردن يا صدقهدادن به خود برگرداند، اما اگر به ميراث به او برگردد رواست. و اگر كسي مالي جدا كردكه آن را در راهخدا به «صدقه» دهد، ولي آنكس كه ميخواست صدقه به او بدهد درگذشت (پيش از آنكه صدقه به او تسليم شود) بايد آن را به ديگري به «صدقه» بدهد و جزء اموال خود در نياورد. **زيرنويس=النهاية في مجرد الفقه والفتاوي، ج2، ص619، چاپ دانشگاه تهران.@. اين بود تمام سخني كه شيخ در باب صدقه گفته است و با ملاحظه در كلام وي ميبينيم گذشته از اينكه سخني درمورد ماهيت صدقه نگفته و معلوم نكرده است كه صدقه عقد است يا ايقاع يا عبادت حكم به عدم جواز استرداد مالي كه به صدقه داده شده را نيز مبهم ميگذارد و معلوم نيست كه مقصود وي حرمت استرداد مالي است كه به صدقه داده شده يا كراهت آن؟ و نيز معلوم نيست كه مال از ملكيت صدقهدهنده خارج شده است يا تنها برگردان آن به اموال صدقهدهنده مكروه يا حرام است؟ و اگر مقصودش آن باشد كه از مالكيت صاحب مال خارج شده است، چگونه از طريق ارث به مالكيت وي در ميآيد؟ بعلاوه دليل نقل مالكيت چيست؟ محقق حلّي يكي از كتابهاي شرايعالاسلام را تحت عنوان «وقوف و صدقات» قرار داده و تحت اين عنوان از وقف و سكني و رقبي و هبات بحث ميكند. او تنها در مورد بعض اقسام هبه، استرداد مال موهوب را جائز نميداند. عجيب آن است كه با آنكه عنوان كتاب «وقوف و صدقات» است، اصلاً اشارهاي به صدقه ندارد؛ نه از جهت حكم و نه از جهت ماهيت. اشكال ديگري كه هم به شيخالطائفه و هم به محقق ـ به نظر ـ وارد است، اينكه اصولاً از نظر معني، كلمه «صدقه» با كلمه «زكات» تناسب و قرابت بيشتري دارد تا با كلمه «وقف» . و لذا هم در لغت، برخي زكات وصدقات را به يك معني دانستهاند و هم در لسان شرع ـ چه در قرآن و چه در احاديث ـ. كلمات «زكات و صدقات» بيشتر با هم آمده و قريبالمعني بهكار رفته است. منبع:ميراث جاويدان برچسبها: | منوی اصلی آرشیو مطالب موضوعات مطالب » مقالات وقف (85) » سبك زندگي اسلامي (49) » كليات وقف (33) » اقتصاد مقاومتي (15) » نظرات درمورد سبك زندگي اسلامي (14) » وقف در كشورهاي ديگر (13) » وقف و حقوق (12) » وقف در قرآن، احاديث و روايات (11) » وقف در طول تاريخ (10) » حماسه اقتصادي از منظر آيات و روايات (10) » وقف در داستان و شعر (9) » سبك زندگي غربي (9) » وقف در گذر تاريخ (9) » شاخصه هاي سبك زندگي (9) » وقف نامه (7) » كتابشناسي وقف (6) » قرآن كريم و وقف (6) » سبك زندگي و فضيلتهاي اخلاقي (6) » وقف و اقتصاد (5) » بيانات مقام معظم رهبري پيرامون حماسه اقتصادي (5) » فرهنگ وقف (4) » وقف و اجتماع (3) » بيانات مقام معظم رهبري پيرامون سبك زندگي اسلامي (3) » وقف و جهاد علمي (2) » قوانين وقف (2) » احاديث وقف (2) » وقف از ديدگاه امام خميني(ره) (2) » ///كنگره ملي وقف/// (0) » اسناد وقف (0) » سبك زندگي شهدا (0) » پوستر هاي سبك زندگي (0) » كتب وقف (0) » اسناد تصويري وقف (0) » راهكارهاي حماسه اقتصادي (0) » بدون موضوع (3) آمار وبلاگ تعداد بازديد : 189600 تعداد نوشته ها : 343 تعداد نظرات : 2 |